صرفا جهت اعلام زنده بودن ... !

متن مرتبط با «تو رو من بنیامین» در سایت صرفا جهت اعلام زنده بودن ... ! نوشته شده است

آرومم با تو توی بدترین شرایط باور کن هرجور باشی میخوامت #شک_نکن

  • نگاهت که میکنم بند بند وجودم داد میزند ،همه عضو هایم یک صدا نام تو را می خوانند ... تو در هر شرایطی ک قرار بگیری بازهم دل من دست از سرت بر نمیدارد ...باور کن؛آرامم با تو،آرامه جانم ،شک نکن ک هر جور شده میخوامت...حتی تو بدترین شرایط ... پ ن : ارسال شده توسط مستر هویج در ساعت دوازده شب با  مسیج :| پ ن 2: شرمنده ی مدت نبودم درسای دانشگامم سنگین شده :| پ ن 3: تو دوراهی موندم :| یکم راهنمایی میخوام :| ,آرومم با تو تو بدترین شرایط,آرومم با تو,آرومم با تو احمد سعیدی,با تو آرومم محمدرضا هدایتی,با تو آرومم از محمدرضا هدایتی,با تو ارومم محمدرضا هدايتي,با تو ارومم متن,با تو آرومم محمدرضا هدایتی متن,با تو ارومم از محمدرضا هدایتی,با تو ارومم هدایتی متن ...ادامه مطلب

  • من روزگار دراز یست که هر صبح میمیرم !

  • بازهم صبح...باز هم خورشید است که ... ناقوس مرگ مرا بصدا در میاورد ... باز هم زیر خروارها درد ... زیر سنگینی بغض خفته در گلو ... هر روز ... با فرار نور از درز پرده مشکی اتاق ... باز هم ... بی صدا میمیرم ... شاید ندانی ...اما ... روزگار درازیست که من هر صبح می میرم ...! دل نویسه :خانوم ر... +ورق اول  , ...ادامه مطلب

  • تلختر از ته سیگار نگاه توست ...!

  • بعضی اوقات آنقدر در خاطراتت گم می شوم که فراموش میکنم ... چند سیگار کشیده ام ... نگاهم به کف اتاق و ته مانده های سیگار می افتد ... پوزخندی میزنم و با خود می گویم : "ولش کن ...تلختر از ته مانده سیگارم نگاه اوست " و دوباره ... سیگار دیگری روشن می کنم و در خلسه تلخ نگاهت فرو می روم ...! دل نویسه :خانوم ر... , ...ادامه مطلب

  • مامانی میشه برگردی...این دل لامثب ناجور هواتو کرده !

  • میدونی مامانه خوشگلم ... زمونه ناجور با بعضی از ماها تا می کنه ...خیلی ناجور ! با امروز شد 20 سال ...دلم خیلی هواتو کرده مامانی ...خیلی ! با اینکه فقط 2 سالم بود اما یه چیزای مبهمی تو ذهنمه ... تو بغل گرمت اروم گرفته بودم که یهو سرد شد ...یهو تو پر کشیدی سمت آسمون و دختر کوچولت تنها موند ... حیرون و سرگردون میون این همه گرگ ! مامانی جونم میدونی بابایی خیلی دوستت داشت ,هنوزم دوستت داره ,هنوزم نتونسته داغ رفتنتو فراموش کنه , همیشه بهم میگه :تو خیلی شبیه ارغوانی هر روز هم بیشتر شبیه اون میشی و بعد آه میکشه ... راست میگه مامانی ...قد کشیدم ,بزرگ شدم ,موهام مثل تو بلند شد ,حالا , ...ادامه مطلب

  • تو رو من قده قلبم دوس دارم ...

  • برات یه جمله مخصوص دارم :   تو رو من قده قلبم دوس دارم ^_^   ا پویا بیاتی _ بگو سیب ا       متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False">   ++به وب داداشیم سر بزنید   ,تو رو من من تو رو,تو رو من چشم در راهم,تو رو من خیلی حساسی,تو رو من دوست دارم,تو رو من دوست دارمت,تو رو من بنیامین,تو رو من دوست دارم تا اونجایی,تورو بخدا بعد من,حرف عشق تورو من باکی بگم,تورو بخدا برا من ...ادامه مطلب

  • زاد روز من همزمان با زاد روز پاییز است و من شدم دخت اول پاییز !

  • امروز همان روزیست که فهمیدم ... یک سال دیگر نیز گذشت مثل برق و باد ... و عجیب خوشحالم از اینکه ... در مسیر بیستو سه سالگی قدم برمیدارم ... دوباره چشم هایم را میبندم و فقط یک آرزوی هر ساله ام را به زبان می آورم ... و شمع ها تا سال بعد خاموش می مانند :) ______________________________________________________________________ تولد امسالم خیلی عجیب شد :)  امروز همراه آرون و مریم و آنیل و رادینمهمون یکی از دوستام بودم...البته دوستم غریبه نیس  اون دوست عزیزم مریم بانو ئه ...کسی که باعث شد بلاگر شم :) خوشحالم که اول مهر بدنیا اومدم و جذابیتش اونجا بود که مامانه مری یا  مریم بانو (اینجوری مینویسم قاطی نشه با ,زاد روز من ...ادامه مطلب

  • من اصن داغون این خدمات دانشگامونم ...ممنون امام حسین (ع) ....!

  • سه شنبه ها  از 8صب تا طرفای 7 و نیم غروب کلاس دارم :( حالا مزخرف ترین بخش رفتن به سلفه :ا ساعتم رو هی نگام مینداختم کی وقت نهار میشه برم دلی از عزا در بیارم :/ اما هیچی غذای خونگی نمیشه :/ بالاخره رفتم سلف و دیدم غذا تموم شده رفتم پرسیدم مرده گف ساعتتون عقب مونده خانوم یه ساعت پیش وقت نهاربود و الانم چیزی نمونده :/ دست از پا دراز تر برگشتم تو حیاط دانشکده ساعتم که عقب مونده بود گوشیمم که خاموش شده بود از بی شارژی :/  همینجور که داشتم با  بند کوله ام ور میرفتم یه خانوم چادری و با قیافه خیلی با نمک اومد نزدیکم و یه پلاستیک  داد دستم پرسیدم :ببخشید خانوم این چیه ؟ , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها